بوی ماه مهر


 

باز آمد بوی ماه مدرسه


بوی بازی های راه مدرسه


بوی ماه مهر ، ماه مهربان


بوی خورشید پگاه مدرسه


از میان کوچه های خستگی


می گریزم در پناه مدرسه


باز می بینم ز شوق بچه ها


اشتیاقی در نگاه مدرسه


زنگ تفریح و هیاهوی نشاط


خنده های قاه قاه مدرسه


باز بوی باغ را خواهم شنید


از سرود صبحگاه مدرسه


روز اول لاله ای خواهم کشید


سرخ ، بر تخته سیاه مدرسه


قیصر امین پور

هرگز این 7 قول را به فرزندتان ندهید.

 والدین از وعده و وعید دادن به فرزندان خود به چند دلیل استفاده می کنند: برای رشوه دادن به فرزند جهت انجام کاری که خودشان می خواهند، اجتناب از برخورد احتمالی با فرزندشان، ناامید نکردن فرزند و ایجاد امید در او. ولی بچه ها وقتی نوبت به قول می رسد بسیار سمج می شوند و شکستن قول و عهدتان با آنها در واقع اعتماد او به شما را از بین می برد. در اینجا به چند قول و وعده و وعید که معمولاً والدین می دهند (و آنها را می شکنند!) اشاره می کنیم و توصیه هایی برای والدین می آوریم.


                                        

                                             

ادامه نوشته

آموزش کاردستی....گل شقایق

                


ادامه نوشته

تزیین کلاس

ادامه نوشته

آموزش کاردستی....پروانه


       
ادامه نوشته

تاج گل

  برای دیدن تصاویر به ادامه مطلب بروید.   

                

                        

ادامه نوشته

آموزش ساخت تاج برای کودکان


    جشن شکوفه ها در راهه و مطمئنا این روز برای خانم کوچولو ها و آقا پسر های گلی که برای اولین بار می خواهند به مدرسه بروند روز خاصیه می توانید برای این کوچولو های دوست داشتنی تاج درست کنید.طریقه ساخت این تاج خیلی آسونه ، برای دیدن تصاویر به ادامه مطلب بروید .


                             

  

   

       

ادامه نوشته

تزیینات کلاس درس مدارس و مهد کودک ها "تابلو ها "2

ایده هایی برای تزیین دیوارهای کلاس و راهروهای مدرسه یا مهدکودک ها

با نزدیک شدن اول مهر آموزگاران و اولیای مدارس هم مانند خانواده ها در حال تدارک بهترین امکانات برای دانش آموزان هستند.

به مناسبت نزدیکی فصل بازگشایی مدارس، طرح های جالب از تزیینات کلاس درس برای شما عزیزان تهیه شده است.

برای دیدن تصاویر بیشتر به ادامه مطلب بروید.


           


           

ادامه نوشته

تزیینات کلاس درس مدارس و مهد کودک ها "تابلو ها "1

ایده هایی برای تزیین دیوارهای کلاس و راهروهای مدرسه یا مهدکودک ها

با نزدیک شدن اول مهر آموزگاران و اولیای مدارس هم مانند خانواده ها در حال تدارک بهترین امکانات برای دانش آموزان هستند.

به مناسبت نزدیکی فصل بازگشایی مدارس، طرح های جالب از تزیینات کلاس درس برای شما عزیزان تهیه شده است.

برای دیدن تصاویر بیشتر به ادامه مطلب بروید.


      


               

ادامه نوشته

آموزش کاردستی....گل

          

ادامه نوشته

حکایت هایی از کلیله و دمنه

                                          حکایت هایی از کلیله و دمنه

                          

راویان شیرین سخن شکر گفتار چنین روایت کرده اند که :


1_ قورباغه ای در همسایگی ماری لانه داشت، هرگاه قورباغه بچه ای به دنیا می آورد، مار آمدی و بخوردی. قورباغه با خرچنگی دوست بود.به پیش خرچنگ رفت و گفت :ای برادر ! تدبیری اندیش که مرا خصمی قوی و دشمنی بی رحم است. نه در برابرش مقاومت می توانم کرد و نه توان مهاجرت دارم،چرا که اینجا مکانی است خرم و زیبا،در نهایت آسایش. خرچنگ گفت : قوی پنجگان توانا را جز با مکر نتوان شکست داد. در این اطراف راسویی زندگی می کند، چند ماهی بگیر و بکش و از جلوی خانه ی راسو تا لانه ی مار بیافکن، راسو یکی یکی می خورد و چون به مار رسد او را هم می بلعد و تو را از رنج می رهاند. قورباغه با این حیله مار را هلاک کرد.چند روزی بگذشت، راسو دوباره هوس ماهی کرد، بار دیگر به دنبال ماهی در آن مسیر راهی شد، پس قورباغه و همه ی بچه هایش را خورد. این افسانه گفته شد تا بدانیم که حیله و مکر بسیار بر خلق خدا موجب هلاکت است.


2_آورده اند بازرگانی بود اندک مایه که قصد سفر داشت. صد من آهن داشت که در خانه دوستی به رسم امانت گذاشت و رفت.اما دوست این امانت را فروخت و پولش را خرج کرد.بازرگان، روزی به طلب آهن نزد وی رفت.مرد گفت:آهن تو را در انبار خانه نهادم و مراقبت تمام کرده بودم اما آنجا موشی زندگی می کرد که تا من آگاه شوم همه را بخورد.بازرگان گفت:راست می گویی!موش خیلی آهن دوست دارد و دندان او برخوردن آن قادر است.دوست اش خوشحال شد و پنداشت که بازرگان قانع گشته و دل از آهن برداشته.پس گفت:امروزبه خانه من مهمان باش.بازرگان گفت:فردا باز آیم.رفت و چون به سر کوی رسید پسر مرد را با خود برد و پنهان کرد.چون بجستند از پسر اثری نشد.پس ندا در شهر دادند.بازرگان گفت:من عقابی دیدم که کودکی می برد.مرد فریاد برداشت که دروغ و محال است،چگونه می گویی عقاب کودکی را ببرد؟بازرگان خندید و گفت:در شهری که موش صد من آهن بتواند بخورد،عقابی کودکی بیست کیلویی را نتواند گرفت؟مرد دانست که قصه چیست،گفت:آری موش نخورده است!پسر باز ده وآهن بستان.هیچ چیز بدتر از آن نیست که در سخن ، کریم و بخشنده باشی ودر هنگام عمل سرافکنده و خجل.

آموزش کاردستی....کلاغ

        

                       

ادامه نوشته

دانلود کتاب جدید علوم سوم ابتدایی 92-93



                                                

                                                           

دانلود کتاب جدید فارسی سوم ابتدایی 92-93